· پوسيدگي قهوهاي(دروني) ميوه انجير :
پوسيدگي قهوهاي(دروني) ميوه انجير fig brown rot(fig endosepsis)
بيماري ناشي ازقارچ ناقص Fusarium moniliforme است كه اسپورهاي آن با زنبور Blastophaga به داخل ميوهي انجيرانتقال مييابد وموجب پوسيدگي داخل ميوه ميشود .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
· لكه برگي سركوسپورايي انجير :
لكه برگي سركوسپورايي انجير fig cercospora leaf spot
بيماري ناشي از Cercospora spp مانند( C. bolleana) است؛ كه منجر به توليد لكههاي مازويي در برگ انجير ميشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
· ترشيدگي انجير fig souring
بيماري درايران ناشي از مخمر Hanseniospora osmophila است كه با مگس سركه يا سوسك ميوه انجير از طريق چشم ميوه انجير به داخل آن انتقال مييابد. اين مخمرها باعث ترشيدگي، ايجاد بوي الكل و تغيير رنگ ميوه مي شوند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
· شانکر یا خشکیدگی سرشاخه انجیر
علایم بیماری:
بیماری به صورت زخم در ساقه و شاخه های انجیر ظاهر می شود.زخم ها به هم می پیوندند و طی چند سال سبب خشگیدگی شاخه ها و مرگ درخت می گردد. چنان چه شدت بیماری زیاد باشد ممکن است در سال اول آلودگی شاخه ها خشگ شوند.روی نواحی آلوده نقاط سیاهی ظاهر می شوند که پیکنیدیوم های قارچ هستند.
عامل بیماری:
از شاخه قارچهای ناقص عامل بیماری خشگیدگی سرشاخه های انجیر می باشد. این قارچ تولید دو نوع اسپورPhomopsis spقارچ (پیکنیدیوسپور) می کند. یک نوع تک سلولی بیضوی شکل و نوع دیگر یک سلول نخی شکل می باشد.
از شاخه آسکومیکوتا می باشد.آسکوسپورهای این قارچ دو سلولی شفاف می باشند Diaporthe cineracensتلئومورف قازچ
نقشی در انتشار بیماری ندارند.آلودگی توسط اسپورهای غیر جنسی(پیکنیدیوسپورها) از راه زخم های تازه انجام می شود.
مبارزه:
انتخاب قلمه از درختان سالم , تقویت درختان , قطع درختان شدیداً آلوده و سوزاندن آن ها ,انجام هرس در فصلی که امکان باریدن باران نباشد در کاهش آلودگی مؤثرند. تراشیدن محل زخم و پوشاندن آن محل با سمومی مانند پلی رام و با ویستین و سپس چسب پیوند در جلوگیری از پیشروی زخم ها نتیجه بخش بوده است
· لکه برگی سرکوسپورا
علائم بیماری:
لکههای ایجاد شده بر روی گونههای رافیس در دو سطح برگ آن به صورت نقطههای قهوهای خرمایی رنگ به قطر بیش از دو میلیمتر دیده میشود. این لکهها به تدریج تیرهتر و گرد و نامسطح با هاله زرد رنگ دیده میشوند. گاهی لکهها بهم پیوسته و عامل پژمردن گیاه میشوند.
لکه برگی سرکوسپورا روی بافت لاستیک هندیافیکوس پلاست به صورت تغییر رنگ سطح برگ ظاهر میشود و نواحی گرد کمی برجسته، ریز به رنگ سبز تیره و روشن مشاهده میشود. استرومای سیاه ریزی از عامل بیماری روی زخمها تشکیل میگردد و برگهایی که آلودگی شدید دارند جدا میشوند. اما همین لکه برگی سرکوسپورا روی گیاهان زینتی مخصوصاً لاستیکی بچه یا (Baby rubber) به صورت لکههای برجسته خرمایی در سطح برگ ظاهر میشوند و به تدریج این لکهها قهوهای تیره شده و به ندرت به قطر یک میلیمتری بالغ میشوند. البته روی فلادمیرون یا برگ قلبی لکههای زرد کوچک تا قطر 27 میلیمتر بالغ میشوند. مرکز لکهها فرورفته، سوخته و حاشیهی آنها به رنگ زرد دیده میشود.
علائم متفاوت حاصل از یک پاتوژن روی گیاهان مختلف
با توجه به اینکه اندامهای بافتی و سختی فیزیولوژی گیاه متفاوت است و با توجه به عکسالعملهایی که خود گیاه در مقابل پاتوژن نشان میدهد، لکه نیز متفاوت دیده می شوند.
عامل بیماری:
قارچ Cercospora rhapisicola عامل بیماری لکهبرگی سرکوسپورای است. استرومای قارچ به اندازه 38 15×5030 میکرون است. کنیدیبرها قهوهای بدون حجره تا دو حجرهای و ندرتاً منشعب میشوند، معمولاً دارای یک دیواره عرضی هستند. کنیدیهای دو حجرهای شفاف و نوک تیز تا کمی خمیده هستند و قاعده آنها بریده و نوک آنها کمی تیره بوده که از 3 تا 9 دیواره از منابع مختلف در گیاهان گزارش شده است.
حرارت مناسب برای رشد قارچ 25 درجه گزارش شده است و در فاصله زمانی چهار هفته علائم بیماری را نشان میدهند. علائم لکه برگی سرکوسپورا روی درخت لاستیک هندی پس از 60 روز از تلقیح ایجاد میشود و حساسیت برگهای سنین مختلف معمولا ً متفاوت است و در طبیعت برگهای مسن تر علائم را بهتر نشان می دهند.
کنترل بیماری:
کاربرد هفتگی زینب مفید و موثر گزارش شده است
اتشک
علایم بیماری :
درختان مبتلا به آتشک مجموعه ای از علایم را نشان می دهند. به طور کلی سه نوع علایم قابل تشخیص است و زمان آلوده شدن درخت و اندامی که آلوده شده تعیین کننده نوع نشانه بیماری است. اولین نشانه ای که آشکار می شود، سوختگی شکوفه هاست که بلافاصله پس از باز شدن گل ها صورت می گیرد.
در مراحل اولیه آلودگی، گل ها ظاهری آبسوخته پیدا کرده و به سرعت سیاه می شوند. عموما کل شکوفه های یک خوشه دچار سوختگی شده و می میرند.
سوختگی شاخه ها بارزترین نشانه این بیماری است که یک تا چند هفته بعد از ریختن گلبرگ ها قابل مشاهده است. در این مرحله برگ ها و شاخه های آب دار نیز به قهوه ای تا سیاه تغییر رنگ داده و سر شاخه ها به سمت عقب خم شده، حالت سر عصایی به خود می گیرند.
در ادامه فصل با گرم شدن هوا، روی همین شاخه ها می توان تراوشات باکتریایی (Ooz) را دید که به صورت قطرات ریز چسبناکی ترشح می شوند. در شرایط مساعد، آلودگی به شکل شانکر به سمت پایین (تنه درخت) توسعه یافته و در کل، درخت ظاهری سوخته در آتش پیدا می کند.
نشانه ها روی میوه هم قابل مشاهده است به طوری که میوه های درختان بیمار- اگر در مراحل اولیه آلوده شوند- کوچک، تیره رنگ و چروکیده می مانند و - اگر دیرتر آلوده شوند- زخم های قرمز قهوه ای تا سیاه رنگ را روی سطح آن می توان دید.
روی این میوه ها هم می توان تراوشات باکتری را دید؛ به خصوص اگر هوا گرم و مرطوب باشد. اگر پایه درخت به بیماری حساس باشد(مانند درخت به)، کل درخت پژمرده شده و خواهد مرد. نشانه های بیماری را حتی در زمستان به صورت برگ های خشکیده روی درخت می توان دید.
چرخه بیماری :
بيماري2فازدارد :
۱:فاز بهاره كه باعث آلودگي گلها و برگها مي شود. ۲: فاز پاييزه كه باعث آلودگي شاخه ها مي شود. گسترش بيماري در باغ توسط حشرات گرده افشان است
فصل زمستان باکتری عامل بیماری را در شانکرهای ایجاد شده در شاخه ها می گذراند و در بهار با گرم شدن هوا دوباره فعال شده و خود را همراه تراوشاتی به سطح درخت می رساند. حشراتی مانند زنبور عسل که جذب این تراوشات می شوند و نیز قطرات باران عامل مهمی در انتقال باکتری ها به گیاه و ایجاد بیماری جدید هستند. این انتقال از راه گل ها و نیز زخم های ناشی از نیش حشرات یا تگرگ و... صورت می گیرد و برای همین است که اولین نشانه های بیماری در شکوفه ها خود را نمایان می کند.
سپس باکتری پس از استقرار و تکثیر، راه خود را داخل درخت یافته و به طور سیستمیک در درخت منتشر می شود. در حرکت به سمت سرشاخه ها، آنها را خشکانده و در حرکت به سمت تنه با ایجاد شانکر در آخر فصل خود را برای زمستان گذرانی آماده می کند.
گاهی این شانکرها به حدی توسعه می یابند که درخت مجالی برای ادامه زندگی نمی یابد و از پای در می آید؛ این زمانی است که پاتوژن تمام درخت را آلوده کرده باشد.
راه های مبارزه :
بهترین راه برای کنترل آتشک، راهکارهای تلفیقی است که شامل عملیات باغبانی (که باعث کاهش حساسیت درختان و جلوگیری از انتشار بیماری در باغ شود)، تلاش برای کاهش میزان اینوکولوم اولیه در باغ و سمپاشی در زمان مناسب با باکتری کش ها برای پیشگیری از بیماری در زمانی که شرایط برای ایجاد بیماری مهیاست.
موثرترین کار در این مورد برای کاهش گسترش بیماری، اجتناب از کاشت پایه ها و ارقام حساس است
· پوسيدگي طوقه و ريشة انجير Ph.cryptogea
Phytophthora Root & Crown Rot
گونه هاي جنس Phytophthora در گياهان مختلف توليد بيماري مي کنند يکي از خطرناکترين بيماريها، پوسيدگي ريشه و طوقة درختان ميوه است تا کنون بيش از 60 گونه فايتوفتورا شناسايي شده که بيش از 15 گونه از ايران گزارش شده است همة گونه هاي فاتيوفتورا انگل اختياري هستند و روي گياهان مختلف ايجاد بيماري مي کنند گسترة ميزباني اغلب گونه ها هم زياد است. پوسيدگيهاي طوقه ، يقه و ريشة درختان سيب عملاً در تمام کشورهاي سيب خيز جهان شيوع دارد ولي در گلابي فقط پوسيدگي طوقه گزارش شده است.
علائم بيماري:
علائم پوسيدگي ريشه و طوقه در گياهان مختلف کم و بيش شبيه به هم است بطوريکه غالباً قارچ موجب پوسيدگي ريشه هاي فرعي و اصلي شده و موجب ايجاد لکه هاي آبسوخته روي طوقه مي شود که اين لکه ها بتدريج قهوه اي تا سياه شده و ممکن است دور تا دور طوقه را فرا بگيرد و گياه را از پاي اندازد هر چند قارچ در ناحيه ريشه و طوقه توليد بيماري مي کند اما در شرايط مناسب اسپورهاي قارچ بطرف بالا پرتاب شده (باد يا شتک باران ) و باعث آلودگي شاخه ، برگ و ميوه مي شوند . ترشح صمغ از نواحي طوقه تا ارتفاع نيم متري تنه از علائم بارز بيماري است صمغ ابتدا آبکي و شفاف است و سپس خشک و در نواحي مرطوب و پر باران ، صمغ در اثر بارندگي حل و شسته شده ، سپس پوسيدگي قهوه اي در طوقه و ريشه بوجود مي آيد.
بيولوژي و رفتار اکولوژيک گونه هاي عامل پوسيدگي ريشه و طوقه درختان ميوه کم و بيش شبيه همديگر است و به همين دليل روشهاي مبارزه نيز در آنها از اصول مشابهي پيروي مي کند در ايران مهمترين درختان ميوة ميزبان اين قارچ عبارتند از مرکبات ، پسته ، سيب ، گردو و بادام . علاوه بر اين بيماري از روي درختان انار ، انجير، زرد آلو، گلابي و آلو نيز گزارش شده است.
نشانه هاي بيماري اغلب نا مشهود است مگر اينکه لايه هاي خارجي پوست (پريدرم) را تا نزديکيهاي لاية زاينده بردارند و آوندهاي آبکشي نمايان شود بافتهاي آوند آبکشي در درختهاي بيمار به جاي آنکه سفيد رنگ باشند نکروزه و به رنگ قهوه اي مايل به قرمز هستند که سرانجام با پوسيدن آنها برنگ قهوه اي تيره در مي آيند شانکرهاي فعال پوسيدگي طوقه در قسمت داخلي تر آوندهاي آبکشي حالت نواري مرمري پيدا مي کنند و حاشية مشخص نواحي سالم و آلودة نکروزي را از يکديگر جدا مي کند. در پوسيدگي طوقه ممکن است بافتهاي تنه درخت تا ارتفاع يک متري از سطح زمين نکروزه شود. زخمهايي که در اثر اين بيماري در تنه ايجاد مي شود به سمت پائين (طوقه) و حتي ريشه توسعه مي يابند. پوست قسمتهاي آلوده بسيار سخت شده و با دست به سختي شکسته مي شود پوست تنه در ناحيه طوقه بصورت ورقه هاي خشک و بطور عمودي از درخت جدا مي گردد. با فساد پوست و آوندهاي آبکشي در جريان انتقال شيرة پرورده از قسمت هوايي به ريشه اختلالاتي بروز کرده و ممکن است بطور کلي قطع شود و درخت از پا درآيد. علائم بيماري گموز ممکن است روي برگ ، جوانه و شاخه نيز ظاهر شود ، برگها از ناحية دمبرگ حالت رنگ پريدگي به خود گرفته و زرد مي شوند اين زردي در رگبرگهاي مياني به خوبي قابل تشخيص است برگها پس از مدتي ريزش مي کنند و درخت ضعيف مي گردد. ضعف درخت از نوک درخت شروع شده و به تدريج به قسمتهاي ديگر تنه سرايت مي کند (Die Back) در مورد مرکبات : در اثر ترشح قطرات باران (Splashing) اسپورهاي قارچ از خاک به روي ميوه ها منتقل شده و موجب پوسيدگي قهوه اي ميوه (Brown Rot) مي گردد که در شرايط انباري غالباً پيشرفت مي کند و کل ميوه قهوه اي مي گردد.